مقاومت، تنها راه

رژیم صهیونیستی جنگهای متعددی به اعراب به ویژه فلسطینیان تحمیل کرد تا به اهداف خود دست یابد، اما این آرزوی دیرینه و رؤیای شکست ناپذیری آن چندان دوام نیافت. نیرنگ آنان بیرنگ گردید و نه ماندگان و نه راندگان فلسطینی هرگز رایحه معطر بوستان مقدس این سرزمین را از یاد نبردند و با مبارزاتی خستگی ناپذیر چه در عرصههای نظامی و سیاسی و چه در بعد فرهنگی و هنری برای بازیافتن زادگاه محبوبشان و حفظ هویت این سرزمین اسلامی پایداری کردند. آنان سلاح بر کف گرفتند و در میدانها نبرد به دفاع از حقوق مسلم خویش پرداختند، فداکارانه دردها و جراحات خواهران و برادران خویش را التیام بخشیدند، فرزندان را به سلاح آگاهی و معرفت مجهز کردند، به جرم مبارزه، در حصار اسارت، شکنجههایی سخت و فرساینده را تحمل کردند، درد آوارگی را چشیدند.
مفهوم و مؤلفههای گفتمان مقاومت
مقاومت در لغت، به معنای ایستادگی، برابری، مقابلی، پافشاری، استقامت، پایداری است. (دهخدا، ذیل مقاومت) مفهوم اصطلاحی نیز از مفهوم لغوی آن فاصله نگرفتهاست و همین معنا را در حوزههای مختلف به کار بردهاند. میتوانیم دو ویژگی اساسی برای مقاومت بیان کنیم:
الف. حتماً باید کنشی به وقوع بپیوندد تا مقاومت به منصهٔ ظهور رسد. از این ویژگی ممکن است این گونه برداشت شود که بنابراین، مقاومت ماهیتی انفعالی دارد، اما باید دانست که الزاماً به مفهوم انفعال نیست، بلکه میتواند رفتاری فعالانه و لو کلامی، شناختی یا فیزیکی باشد؛ بنابراین، مقاومت ممکن است به دلیل وجود شرایط خاص یا اقدامات اولیه باشد، اما راهبردها و تاکتیکهای آن میتواند فعالانه باشد و ابتکار عمل در اختیار مقاومت کننده باشد.
ب. مقاومت به سبب وجود دست کمی از تضاد با وضع موجود است؛ این تضاد در قالب مخالفت، نفی، تغییر اجتماعی، تناقض، مقابله، به چالش کشیدن یا تخریب و اختلال بیان میشود.
پ. مقاومت، سیاستی مستمرّ است، نه مقطعی.
مقاومت در قرآن
استقامت در مفهوم قرآنی آن اصطلاحی برای پایداری در دین و مسیر حق در برابر کژیهاست. اهل معرفت تعابیری چون «اهل استقامت» و «منزل استقامت» را که مرحله ای از مراحل سلوک الی اللّه است به کار میبرند. در نظر عارفان، استقامت برزخی است بین پرتگاههای مخوف عالم تفرق و سدرةالمنتهای عالم جمع و روحی است که احوال سالکان بدان زنده و باقی است.
واژه استقامت به صورت مصدری در قرآن نیامده است؛ اما صورتهای فعلی و اسم فاعلی آن ۴۷ بار به کار رفتهاست: در ۹ آیه، مشتقات فعلی استقامت ۱۰ بار به صورتهای «استقم» (هود/ ۱۱، ۱۱۲؛ شوری/ ۴۲، ۱۵)، «استقیما» (یونس/ ۱۰، ۸۹)، «استقیموا» (فصّلت/ ۴۱، ۶) برای امر به استقامت، و به گونه «یسْتَقِیمَ» (تکویر/ ۸۱، ۲۸) و «اسْتَقامُوا» (توبه/ ۹، ۷؛ فصّلت/ ۴۱، ۳۰؛ احقاف/ ۴۶، ۱۳–۱۴؛ جنّ/ ۷۲، ۱۶) برای بیان آثار استقامت، استعمال شدهاست. در ۳۷ آیه دیگر نیز واژه «مستقیم» که اسم فاعل مصدر استقامت است کاربرد دارد؛ از جمله در ۵۱ آل عمران/ ۳؛ ۴ یس/ ۳۶ و ۶۱ زخرف/ ۴۳.
بیشتر مباحث قرآنی استقامت مربوط به ۹ آیه ای است که متضمن مشتقات فعلی استقامت است. در این آیات جز آیه ۷ توبه/ ۹ که به موضوع استقامت در عهد و پیمان پرداخته سایر آیات، استقامت را در مورد توحید و سیر به سوی خدا مطرح کردهاست.
مقاومت در سیره معصومان (ع)
دین به برکت دفاع و جهاد پایدار میشود. قرآن برای مقابله با دشمن دستور پایداری میدهد. که اگر پایداری نباشد هیچگاه آرمان الهی تحقق نمییابد: (فَاصْبِرْ کمٰا صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ) «همانند پیامبران صاحبان اراده پولادین صبر و مقاومت کن.» (فَاسْتَقِمْ کمٰا أُمِرْتَ) «همانطور که مأمور هستی باید مقاومت کنی.»
رسولالله صلی الله علیه و آله با رهنمود خدای سبحان آن مقدار در راه آرمان الهی خویش استقامت کرد که وقتی از او سؤال شد چگونه این مقدار زود پیر شدی، فرمودند سوره هود به خاطر این آیه که دستور مقاومت میدهد، و سوره واقعه مرا پیر کرد:
(قیل یا رسولالله صلی الله علیه و آله اسرع الیک الشیب قال شیبتنی هود و الواقعه) سیره رسولالله صلی الله علیه و آله و مقاومت حضرت درس پایداری در راه حق به همگان میآموزد. رسولالله صلی الله علیه و آله در تحمل آزار دشمن، سختیهای نظام نو پا کمبودهای جبهه و جهاد، تحمل شکنجه و آزار و کشته شدن یاران، و آوارگی از وطن، و سایر طرفندهای دشمن آن چنان مقاومت نمود که پایداری را از پای درآورد! و این همان تحقق صبر جمیل است که قرآن به آن رهنمود است: فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلاً «شکیبایی زیبا پیشه کن.»
تاریخ مقاومت
سران قریش که از نقشههای قبلی خود نتیجه نگرفتند، پیغمبر را سخت تحت مراقبت قرار دادند واز هر فرصت برای آزار رساندن به آن حضرت خودداری نمیکردند. سران هر قبیله، افراد مسلمان خود را شکنجه میدادند و آنها را وامیداشتند که از اسلام و پیغمبر برگردند.
پیغمبر هم که وضع را چنین دید موضوع را با ابوطالب عموی خود در میان گذاشت و هردو صلاح را در آن دیدند که برای دوری از قریش و حفظ از گزند آنان کلیه مردان وزنان بنی هاشم به دفاع از پیغمبر پناه به دره ای واقع در بیرون مکه ببرند.
دره را در زبان عربی «شعب» میگویند، و بعدها این دره معروف به «شعب بنی هاشم» یا «شعب ابی طالب» شد.
تمام افراد بنی هاشم اعم ازآنها که مسلمان شده بودند یا غیره مسلمانان آنها فقط روز غیرت قبیله ای به دعوت ابوطالب حاضر شدند در دره از پیغمبر حمایت کنند.
هنگامی که قریش اطلاع یافتند توانائی بر کشتن پیغمبر ندارند، و ابوطالب او را تسلم آنها نخواهد کرد، و از اشعار وی در این خصوص آگاهی یافتند، عهدنامه ای نوشتند و مهر کردند مبنی بر اینکه بنی هاشم را در دره خارج مکه محاصره اقتصادی کنند.
نه چیزی به آنها بفروشند و نه به آنها زن بدهند و نه از آنها زن بگیرند، و نه داد و ستد نمایند، مگر اینکه ابوطالب محمد را به آنان تحویل دهد تا او را به قتل رسانند! سپس همگی مضمون عهدنامه ر اتعهد نمودند و هشتاد نفر ذیل آن را مهر کردند.
به دنبال آن قریش، پیغبر و خاندانش و تمامی اولاد عبدالمطلب را غیر از ابولهب که در دفاع از پیغمبر شرکت نکرد، در محاصره اقتصادی قرار دادند. این واقعه شش یا هفت سال بعد از بعثت پیغمبر صلی الله علیه و آله و دو سال بعد از دعوت عمومی آن حضرت بود.
بدین گونه پیغمبر و بنی هاشم سه سال در آن دره به سر بردند تا آنجا که آنچه پیغمبر و ابوطالب و خدیجه داشتند به اتمام رسید، و سخت در مضیعه زندگی قرار گرفتند.
جغرافیای مقاومت
هنگامی که امام خمینی (ره) روز قدس را روزقیام همه مستضعفین عالم علیه رژیم غاصب صهیونیستی اعلام کردند، چنین تصور میشد که ایشان در تلاشند تا فقط مسئله آزادسازی قدس و فلسطین را زنده و توجه جهان اسلام را به این اولویت مهم جلب کنند و کمتر کسی متوجه منظور امام و افقی که ایشان ترسیم کردند، شد. اکنون که بیداری اسلامی از دل مقاومت ضد صهیونیستی بیرون آمدهاست، به خوبی درمی یابیم که راه رهایی همه جهان اسلام، از مسیر نفی این رژیم جعلی میگذرد. بررسی کارکرد رژیم صهیونیستی در حفظ شرایط استبداد و عقب ماندگی کشورهای منطقه و ارتباط همه این مسایل به استمرار حیات این رژیم غاصب نشان میدهد که جهان اسلام برای خروج از دایره عقب ماندگی و وابستگی ناگزیر است مبنای نگاه کلان خود را آزادسازی فلسطین و نفی رژیم صهیونیستی قرار دهد و نگاه خرد و تنگ نظرانه مبتنی بر ناسیونالیسم را کنار بگذارد.
آغاز موج بیداری اسلامی در شمال آفریقا و خاورمیانه در سال ۱۳۹۰، چهره خاورمیانه را دگرگون ساخت، ساختار داخلی بسیاری از کشورها را دستخوش تحول جدی کرد و سیاست خارجی، اتحاد و ائتلاف این کشورها را نیز تغییر داد؛ در نتیجه، رژیم صهیونیستی به شدت احساس خطر کرد و سردمداران آمریکا به ناچار تحولات منطقه و گفت وگو با جریانات اسلامی ای را که نقش مهمی در این فرایند ایفا کردند، پذیرفتند. تغییر باورهای اجتماعی، مهمترین متغیر در جریان بیداری اسلامی است.
جمهوری اسلامی ایران، منشأ و محور مقاومت
حمایت مادی و معنوی از هستههای مقاومت و نهضتهای آزادیبخش در سراسر جهان اسلام، علاوه بر آن که به عنوان وظیفه ای ایدئولوژیکی برای دولت اسلامی است، نقش بسیار زیادی در تأمین منافع و امنیت ملی و گسترش حوزههای نفوذ کشورمان در ابعاد مختلف دارد و به عنوان یکی از مهمترین اهرمهای قدرت برای جمهوری اسلامی، موجب بازدارندگی ابرقدرتها از عملی کردن اهداف امپریالیستی آنان در قبال منطقه و کشورمان میگردد و کمک به این مردم مبارز، به معنای استحکام بخشیدن به سنگرهای دفاعی خود است. آینده نگری و تأمین منافع بلندمدت، خود بهترین دلیل بر انجام چنین اقداماتی است؛ زیرا آرمانها و اهداف توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی، هرگز به فلسطین و لبنان محدود نمیشود؛ بلکه آنان آرزوی سیطره بر جهان اسلام و به ویژه ام القرای آن (جمهوری اسلامی ایران) را در سر میپرورانند.
چنانکه مقام معظم رهبری میگوید: «سیاست راهبردی آمریکا، ایجاد ناامنی و بحران و جنگ در این منطقه است؛ بدانند که هر چه ناامنی را گسترش دهند، ملتها را بر خود خشمگین تر و دنیا را برای خود ناامن تر خواهند کرد. رفتار و خوی تجاوزگرانه آمریکا و اسراییل، روح مقاومت را بیش از پیش در دنیای اسلام زنده خواهد کرد و ارزش جهاد را برای آنان نمایان تر خواهد ساخت. دنیای اسلام و جوانان مسلمان در همه کشورهای اسلامی بدانند که راه مقابله با گرگ وحشی صهیونیزم و تجاوزگری شیطان بزرگ، جز مقاومت فداکارانه نیست. تسلیم و انقیاد در برابر دولت مردان ماجراجو و فتنه گر آمریکا، برطمع و جسارت آنان میافزاید و کار را بر ملتها سختتر میکند. اگر لبنان تسلیم تجاوز اسراییل و آمریکا میشد و اگر جوانان مجاهد حزبالله و مردم مظلوم جنوب، رنج این دفاع مقدس را به جان نمیخریدند، محنتی بلند مدت و ذلتی روزافزون، همه ملت لبنان را تهدید میکرد و ادامه این روند تهاجمی، تمام این منطقه را در برمی گرفت. امروز، حزبالله، خط مقدم دفاع از امت اسلامی و همه ملتهای این منطقه است»
حزبالله لبنان و حماسه مقاومت
پیروزی و مقاومت ۳۳ روزه حزبالله لبنان در برابر رژیم صهیونیستی که در بین لبنانیها به «نبرد تموز» شهرت یافته و براساس یک «نقشه جامع» که توسط آمریکا، انگلیس، فرانسه، رژیم صهیونیستی، مصر، اردن، عربستان و احزاب شاخص طیف ۱۴ مارس لبنان طراحی شده بود، به اجرا درآمد.
در همان هفته اول، ارتش رژیم صهیونیستی که توانایی جنگیدن با حزبالله را نداشت، مایل بود پایان جنگ را اعلام کند، ولی آمریکاییها اصرار داشتند که این رژیم چیزی را به دست آورد و سپس آتشبس را اعلام کند. از این رو، سه هفته دیگر با اصرار آمریکاییها جنگ ادامه پیدا کرد ولی در نهایت آمریکا نیز تسلیم شد و با تصویب قطعنامه ۱۷۰۱شورای امنیت- که شباهت زیادی به قطعنامه ۵۹۸ دارد- بر پایان آن مهر تأیید کوبید.
وقتی جنگ تمام شد دو طرف جنگ در دو وضعیت کاملاً متفاوت قرار داشتند. صهیونیستها یکی یکی به شکست سنگین خود اذعان کردند و البته آمریکاییها نیز اینگونه اعتراف کردند: «هیچکس پیروز نشدهاست!»
حالا دیگر شکست ناپذیر بودن ارتش صهیونیستی، اقتدار هول انگیز نیروی هوایی آن، قدرت اطلاعاتی موساد، نقش مؤثر حمایتهای سیاسی غرب و اعراب از تل آویو در مقابل حزبالله فرو ریخته و موجی از بیاعتمادی تار و پود دولت جعلی، ملت پوشالی و ارتش این رژیم را به لرزه درآورده بود و ثبات قبل از، جنگ جای خود را به بیثباتی داده بودهاست.
از آن طرف، حزبالله لبنان پس از جنگ مورد تحسین فراوان ملتها قرار گرفت، حالا دیگر ملت ۳ تا ۴ میلیونی لبنان میتوانستند خود را در کانون توجهات ۳۰۰ میلیون عرب و حدود ۵/۱ میلیارد مسلمان ببینند و رهبر روحانی آنان در صدر شخصیتهای اول خاورمیانه عربی بنشیند.
فلسطین، خط مقدم مقاومت
رژیم صهیونیستی جنگهای متعددی به اعراب به ویژه فلسطینیان تحمیل کرد تا به اهداف سیاسی خود دست یابد، هر چند این رژیم در بیشتر این جنگها به اهداف سیاسی خود دست مییافت، اما این آرزوی دیرینه و رؤیای شکست ناپذیری آن چندان دوام نیافت و اولین شکست تلخ و خفت بار خود را از مقاومت اسلامی لبنان (حزبالله) در تابستان ۲۰۰۶ میلادی تجربه کرد، اما اولین شکست تلخ این رژیم از مقاومت فلسطین در اوایل سال ۲۰۰۹ میلادی اتفاق افتاد.
این رژیم پس از ماهها محاصره طولانی نوار غزه و بستن تمامی گذرهای این منطقه بر روی ساکنان این منطقه که جمعیتی بیش از یک و نیم میلیون نفر میباشند، نتوانست این مردم را از پای درآورد، این در حالی بود که فلسطینیان به رغم تحمل بحران اقتصادی غزه که با مرگ خاموش دست و پنجه نرم میکردند هیچگاه از مقاومت دست برنداشتند. از این رو رژیم صهیونیستی پس از ناکامی در شکست دادن دولت قانونی حماس تلاش کرد تا از فلسطینیان انتقام بگیرد و به مجازات دسته جمعی آنها در نوار غزه دست بزنند. بر این اساس در هفتم دی ماه ۱۳۸۷ مرحله اول عملیات سنگین نظامی علیه منطقه بسته غزه را آغاز کرد تا با در هم شکستن مقاومت اسلامی مردم منطقه و حذف مقاومت از معادله فلسطینی اسرائیلی، راه مذاکرات را برای تأسیس دو دولت در یک سرزمین باز کند و عملاً با حذف کشور فلسطین صرفاً یک دولت مسلمان مسیحی در بخشی از سرزمین تحت حاکمیت اسرائیل شکل بگیرد.
در حالی که رژیم صهیونیستی نتوانست به هیچیک از اهداف خود دست یابد و نوارغزه را که در برخی جاها عرض آن کمتر از شش کیلومتر است اشغال کند، سرانجام این جنگ پس از ۲۲ روز در تاریخ ۲۹ / ۱۰/ ۱۳۸۷ به پایان رسید. این در حالی بود که ارتش این رژیم در جنگ سوم اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ در جنگ با ارتشهای چهار کشور عربی مصر، اردن، سوریه و عراق توانسته بود در عرض شش روز سرزمینهای تحت اشغال خود را چهار برابر و حدود ۸۰ درصد تجهیزات نظامی این کشورهای منهدم کند و حدود هزار کشته و مفقود از ارتش مصر بگیرد.
در پی شکست رژیم صهیونیستی بعد از ۲۲ روز حمله به غزه، ارتش این رژیم در روز دوشنبه ۳۰/ ۱۰/ ۱۳۸۷ عقبنشینی خود را از این منطقه آغاز کرد. به گزارش خبرگزاریها به نقل از شبکه خبری الجزیره، نیروهای اشغالگر صهیونیست، عقبنشینی خود را از نوار غزه آغاز کردند و در نوار مرزی بین سرزمینهای اشغالی و غزه مستقر شدند. این اقدام در پی اعتراضات مردمی در جهان و ضرب الاجل یک هفته ای جنبش مقاومت اسلامی فلسطین «حماس» و جهاد اسلامی فلسطین برای خروج نظامی اسرائیل از نوار غزه صورت گرفت.
دستاوردهای مقاومت
شما که مؤمنید، در راه خدا مبارزه میکنید. آنهایی که با خدا میانه ای ندارند، در راه طاغوت مبارزه میکنند. آری؛ آنها هم مبارزه میکنند؛ ولی «فقاتلوا اولیاء الشیطان إن کید الشیطان کان ضعیفاً». اگر مبارزه کردید، اگر ایستادید، اگر صبر و ثبات خودتان را از دست ندادید، شما پیروزید؛ اما اگر رها کردید، احساس ضعف کردید، احساس نومیدی کردید، عقبگرد کردید، نه. پس، حضور دشمن و حمله دشمن، مایه تعجّب نیست؛ «هذا ما وعدنا اللَّه و رسوله و صدق اللَّه و رسوله و مازادهم إلا ایماناً و تسلیماً».
بنابراین، وعده الهی مسلّم است؛ یعنی هم در صورت مبارزه، در صورت صبر و در صورت ایستادگی، پیروزی به دست میآید و هم در صورتی که شما صادق باشید، دشمنیها به سمت شما توجّه پیدا میکند. شما ببینید چند کشور در دنیا هستند که اینها ادّعای اسلامیت دارند اما در رادیوهای بیگانه، در تبلیغات استکبار جهانی و امپراتور تبلیغی دنیا هیچگاه شنیده نشدهاست که آن کشورها را به خاطر مسلمان بودنشان سرزنش کنند. ایران اسلامی از روز پیروزی انقلاب به این طرف، به خاطر مسلمان بودنش، در تمام بوقهای تبلیغاتی، مورد حمله و سرزنش و تهمت و افترا و بدگویی قرار گرفت. اگر در راهتان صادق باشید، این صدق شما در راه خدا، حتماً دشمنی دشمنان خدا را جلب خواهد کرد اما اگر ایستادگی کردید، پیروزی شما بر آنها هم قطعاً تحقّق پیدا خواهد کرد. همه اینها وعده خداست. (بیانات مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه تهران؛ ۰۴/ ۱۰/ ۷۷)
با ولایت در امتداد مقاومت
آن چیزی که امام را در هیئت یک مکتب و اندیشه و یک تفکر و یک راه مطرح کرد برای زمان خود برای تاریخ، آن خصوصیت مقاومت است.
- در مقابل مشکلات و موانع و در برابر طاغوتها امام، مقاومت خودش را به رخ همه دنیا کشید.
- در دروان مبارزات، خیلیها خسته شدند، خیلیها مشرف به ناامیدی شدند اما امام ایستاد محکم بدون ذره ای عقبنشینی.
- بعد از پیروزی انقلاب هم فشارها از نوع دیگر و به صورت همهجانبه تر در مقابل امام ظاهر شد امام باز هم اصل مقاومت و ایستادگی را از دست نداد.
- تهدید و تطمیع و فریب در امام، مطلقاً اثر نمیگذاشت. دشمن نمیتوانست دستگاه محاسباتی امام بزرگوار را که متکی بود به بینات دین مبین اسلام دچار اختلال بکند.
- معنای مقاومت چیست؟ مقاومت یعنی انسان یک راهی را انتخاب کند که آن راه را حق میداند. راه درست میداند و در این راه شروع به حرکت کند و موانع نتوانند او از حرکت در این راه متوقف کند.
- امام اینجوری بود. راهی را انتخاب کرده بود و در این راه حرکت میکرد.
- این راه چه بود که امام بر آن حرف ایستادگی میکرد؟ حرف امام حاکمیت دین خدا و مکتب الهی بر جامعه مسلمین و بر زندگی عموم مردم بود. بعد از آنکه توفیق این را پیدا کرد که بر موانع غلبه پیدا کند و نظام جمهوری اسلام تشکیل بدهد. اعلام کرد که ما نه ظلم میکنیم و نه زیر بار ظلم میرویم.
- این حرف امام از متن دین و قرآن گرفته شدهاست. بدیهی هست این حرف، دشمنان گردن کلفتی در دستگاههای استکباری در عالم دارد لذا دشمنیها از روز اول شروع شد.
- جبههٔ مقاومت امروز یک جبههٔ قوی است. هرگاه ملت ایران مقاومت را دودستی چسبیدیم و پیش رفتیم و موفق شدیم، دیگران هم تشویق شدند به مقاومت.
اسطورهها و اسوههای مقاومت
شهید عماد مغنیه معروف به حاج رضوان که بیشترین تعداد عملیات علیه رژیم صهیونیستی را در جهان به نام خود ثبت کردهاست، در ماه جولای سال ۱۹۶۲ میلادی در شهر صور دیده به جهان گشودهاست.
شهید مغنیه در اوایل دهه هشتاد میلادی به نیروی ۱۷شاخه نظامی جنبش آزادیبخش فلسطین پیوست که نیرویی ویژه بود که برای حفاظت از مبارزانی مانند ابوعمار، ابو جهاد و ابو ایاد تشکیل شده بود. او از همان زمان، در عملیات انتقال سلاح از جنبش آزادیبخش فلسطین برای مقاومت اسلامی لبنان که در حزبالله و جنبش امل نمود دارد نقش اساسی داشت اما در پی اشغال لبنان در سال ۱۹۸۲ میلادی از سوی رژیم صهیونیستی، مبارزان جنبش آزادیبخش فلسطین مجبور به ترک لبنان شدند.
محاصره بیروت، سه ماه به طول انجامید و با خروج مبارزان فلسطینی و سازمان آزادیبخش از لبنان، عماد مغنیه نیز به صفوف رزمندگان افواج مقاومت اسلامی (جنبش امل) پیوست که از سوی امام موسی صدر و شهید مصطفی چمران تأسیس شده بود اما شهید مغنیه در ادامه و همزمان با انتقال سید حسن نصرالله از امل، به حزب تازه تأسیس حزبالله پیوست.
شهید مغنیه پس از اجرای موفقیتآمیز چند عملیات به عنوان فرمانده گارد حفاظت مقامات بلندپایه حزبالله منصوب شد و پس از آن به عنوان مسؤول عملیات ویژه حزبالله انتخاب شد.
شهید عماد مغنیه سرانجام در پی انفجار در خودروی بمبگذاری شده در دمشق، به شهادت رسید. رهبر معظم انقلاب در پیامی به مناسبت شهادت او، خطاب به سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان فرمودند: «زندگی و مرگ انسان هائی مانند او، حماسه ای است که ملتها را بیدار میکند و به جوانان الگو میدهد و افقهای روشن و راه رسیدن به آن را برای همه ترسیم مینماید. صهیونیستهای خونخوار و جنایتکار بدانند که خون مطهر شهیدانی همچون عماد مغنیه صدها عماد مغنیه میآفریند و مقاومت در برابر ظلم و فساد و طغیان را دوچندان میکند.»
آسیبشناسی مقاومت
چهار دهه تجربهٔ فعّالیّت بینالمللی به ما نشان میدهد که هزینهٔ تسلیم در برابر قدرتهای زورگو به مراتب بیشتر از هزینهٔ ایستادگی در مقابل آنها است؛ تسلیم شدن در مقابل زورگوییهای قدرتهای زورگو ملّتها و کشورها را بیچاره میکند، راههای پیشرفت آنها را به معنای واقعی کلمه مسدود میکند، آنها را از ارزشهای انسانی دور میکند، هزینههای سنگینی دارد. (بیانات مقام معظم رهبری ۱۲ / ۵/ ۱۳۹۶)
یکی از مصادیق بارز بیشتر بودن هزینهٔ سازش نسبت به چالش و مقاومت در برابر غرب و آمریکا کشور لیبی است. کشور لیبی به ریاست معمر قَذّافی، که روزگاری در صف کشورهای ضد سلطه غرب کشورهای عرب را به مقابله و دشمنی با آمریکا دعوت مینمود، پس از شدت گرفتن فشارها و تحریمهای آمریکا بر وی، سرانجام تصمیم به سازش با آمریکا گرفت و در این راستا، به تدریج اقداماتی انجام داد که در نهایت، منجر به کشته شدن فجیع وی، از یک سو، و هرج و مرج، تاراج و نابودی کشورش، از سوی دیگر، گردید. لیبی، در ابتدا، برای کاهش فشارها و تبعات منفی برخورد با آمریکا، پذیرفت که در ازای هر آمریکایی کشته شده در انفجار سال ۱۹۸۸م. هواپیمای پان امریکن (حادثهٔ معروف به پروندهٔ لاکربی که امریکاییها لیبی را مقصر میدانستند) مبلغ ده میلیون دلار درمجموع، بالغ بر دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار غرامت پرداخت کند. اما این اقدام قذافی آمریکا و غرب را راضی نکرد؛ لذا، در قدم بعدی، لیبی با هدف اعتمادسازی و به امید وعدههای تجاری غرب، در پاسخ به مطالبهٔ آمریکا مبنی بر تعطیلی فعالیت هسته ای به بهانهٔ نگرانی از رفتارهای خصمانهٔ احتمالی لیبی، تأسیسات هسته ای خود را برچید و همه را به آمریکا ارسال کرد.
این اقدام را نیز آمریکا کافی ندانست؛ بنابراین، لیبی در سومین اقدام خود با هدف اعتمادسازی، محدودیتهایی را در سامانههای موشکی خود اعمال کرد و در این راستا، تمامی تجهیزات مرتبط با موشکهای اسکاد- سی را منهدم کرد و، همچنین، موافقت نمود که موشکهای اسکاد- بی را نیز نابود کند. بدین ترتیب، لیبی به دست خود مؤلفههای قدرتش را یکی پس از دیگری نابود کرد. با وجود همهٔ این سازشها و همکاریهای گستردهٔ قذافی با غرب، اما باز هم آمریکا و غرب راضی نشدند. به همین دلیل نیز، آمریکا تحریمهای خود علیه لیبی را به دلیل نقض حقوق بشر و نقش لیبی در منازعات منطقه ای در آفریقا ادامه داد. سرانجام نیز، در دوران اغتشاشات و درگیریهای سال ۲۰۱۱–۲۰۱۲م. در لیبی، آمریکا و غرب نه تنها هیچ کمکی به قذافی نکردند بلکه با همکاری با مخالفان قذافی بر شدت درگیریها نیز افزودند. حتی با وجود مذاکرات محرمانه بین معمر قذافی با مقامات آمریکایی برای فراهم کردن مقدمات خروج موفقیتآمیز وی و خانودهاش از کشور، اما هیچ کاری در این زمینه نیز انجام ندادند. درنهایت، معمر قذافی کشته شد و کشورش نیز به دست مخالفان و کشورهای غربی به اشغال درآمد و در آتش اختلاف و هرج و مرج میسوزد.
منبع