روز شوراها و مشاوره گرامی باد
هدف اولیه دانشگاه، ایجاد محیطی است که در آن دانشجویان و اساتید بتوانند به کشف، بررسی انتقادی، حفظ، حراست و انتقال علم، تفکر و ارزشهایی بپردازند که به بقای انسان و بهبود کیفیت زندگی کمک میکند.
دانشگاه سه هدف را دنبال میکند:
۱. تأمین حداکثر فرصت برای دانشجویان برای یادگیری میراث گذشتگان، به دست آوردن تجربه و استفاده از تواناییهای ذهنی و خلاقانه خویش و رشد خویشتن به عنوان شهروند علاقمند و مسئول.
۲. تأمین اطلاعات عینی و روشهای خلاق برای حل مشکلات جامعه و تصمیمگیری صحیح.
۳. توسعه مرزهای دانش از طریق تحقیق.
دانشگاه یک مجموعه عظیم علمی و فرهنگی است که اهداف متعالی دارد و با تنوع استعدادها، علایق، نگرشها، بینشها و ارزشها رو به روست و رشتههای مختلف تحصیلی در آن تدریس میشود و دارای مشاغل مختلف آموزشی، تحقیقاتی و اداری است.
بهطور حتم در چنین مجموعه ای مشکلات رفتاری، ارتباطی و اجتماعی پدید میآید و استفاده از خدمات راهنمایی و مشاوره را ضروری میسازد. خوشبختانه در دانشگاههای کشور مراکز مشاوره تأسیس شدهاست.
از نظر خدمات مشاوره ای، چنانچه در دانشگاهی گروه راهنمایی و مشاوره و گروه روانشناسی وجود داشته باشد، مسئولیت علمی مرکز به این گروهها سپرده میشود و به وسیله شورای متشکل از متخصصان مشاوره و روانشناسی به کار مشاوره ای ـ روان شناختی پرداخته میشود.
در صورتی که گروه راهنمایی و مشاوره و روانشناسی در دانشگاه وجود نداشته باشد، مرکز، مسئولی خواهد داشت که مشاور یا روانشناس است و مرکز از متخصص مشاوره و روانشناسی برای خدمات مشاوره ای استفاده میکند.
مرکز مشاوره دانشگاه میتواند خدمات متنوع و گستردهای را ارایه دهد. این خدمات شامل اطلاعرسانی، کمک به رشد، سازگاری، تصمیمگیری، حل مشکلات تحصیلی، خانوادگی و ارتباطی دانشجویان و کارکنان دانشگاه میشود.
خدمات مراکز مشاوره دانشگاه شامل این مراحل است:
مرحله اول: خدمات اطلاعرسانی
دانشجویان در ابتدای ورود به دانشگاه به اطلاعاتی در مورد محیط دانشگاه، مراکز خدماتی آن، دانشکدهها، گروهها، آییننامهها، مقررات انظباطی و محیط اجتماعی نیازمندند.
همچنین لازم است در زمینه خدمات مشاوره ای مطالبی بدانند. مراکز مشاوره میتوانند در این زمینه، خدمات مشاوره، نوع آن خدمات و دامنه آن، به دانشجویان اطلاعاتی بدهند و آنان را با آییننامه و مقررات آموزشی آشنا کنند. مشاوران به دانشجویان، عادی بودن برخی رفتارها را در ابتدای ورود به دانشگاه گوشزد میکنند.
آنان به تدریج با شروع درس و سازگاری با محیط، تبادل نظر با سایر دانشجویان و تفاهم و احترام متقابل، بر این حالات اولیه عاطفی غلبه میکنند.
مرحله دوم: کمک به خودشناسی
دانشگاه اولین محیطی است که فرصت فکر کردن را به جوانان میدهد. دانشجویان پس از سالها تلاش و تحمل رنج فراوان به دانشگاه آمدهاند. خودشناسی موضوعی است که خیلیها از آن فرار میکنند؛ زیرا نمیخواهند بپذیرند که نقاط ضعفی دارند.
مشاور به فرد کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف خود را بشناسد. ابهاماتی که ممکن است برای هر دانشجو در این زمینه وجود داشته باشد از سوی استاد و مشاور قابل رفع میباشد.
مرحله سوم: مشاوره فردی
مشاوره دانشجویی بیشتر جنبه فردی دارد؛ زیرا دانشجو هنوز به مراحل خانواده و مشکلات آن نرسیدهاست یا حداقل فعلاً درگیر این گونه مسایل نیست. آنچه دانشجو را دچار مشکل میکند، مسایل فردی وی و مسایل مربوط به ارتباط او با سایر دانشجویان و ارتباط با خود میباشد.
از این رو مشاوره فردی در جهت خدمت به دانشجویانی است که به دلیل مشکلات عدیده روانی و رفتاری دچار اختلال شدهاند.
مشاوره فردی با استفاده از فنون و روشهای مشاوره به کمک فرد میشتابد و با استفاده از رویکرد مختلف مشاوره ای به حل مشکلات او کمک میکند.
مرحله چهارم: راهنمایی و مشاوره تحصیلی
در دانشگاه ممکن است دانشجو مشروط شود یا در آستانه اخراج قرار گیرد. راهنمایی و مشاوره تحصیلی به این دانشجویان کمک میکند تا:
۱- روش صحیح مطالعه را فرا گیرند.
۲- با تنظیم برنامه به مطالعه بپردازند.
۳- در انتخاب واحدهای درسی دقت کنند و به تعادل واحد بپردازند.
۴- از حذف اضطراری برای مشروط نشدن استفاده کنند.
۵- از همشاگردیها یا منابع دیگر برای یادگیری دروسی که فرا نگرفتهاند کمک بگیرند.
۶- از طریق مشاوره فردی برآشفتگی فکری، عدم تمرکز، وسواس فکری و اضطراب غلبه نمایند.
مرحله پنجم: آموزش مهارتهای اجتماعی
برخی از دانشجویان در روابط اجتماعی مشکل دارند. کنارهگیری و انزوا در دوره دانشجویی باید بررسی شود. مشاوره به دانشجو کمک میکند تا مهارتهای اجتماعی را فرا گیرد. بهکارگیری شیوههای رفتاری ـ شناختی برای مواجهه مشکلات روانی و اجتماعی میتواند برداشت مثبتی از خود و دیگران را به دانشجویان بدهد و تمایل به تبادل اجتماعی را در آنان افزایش دهد.
مرحله ششم: آموزش تصمیمگیری
دوران دانشجویی زمان تصمیمگیریهای مهم است. تصمیم دربارهٔ نحوه مطالعه، میزان و صرف وقت برای آن، ادامه تحصیل، گزینش دوستان، ازدواج، محل زندگی، نوع و محل کار مواردی است که به راحتی صورت نمیگیرد. به دانشجویان باید فرایند تصمیمگیری این امور را آموزش دارد.
در این فرایند ابتدا فرد به شناخت واقعیت، تعریف عملی مشکل و مسئله مورد نظر پرداخته و در ارائه راه حلها بدون طی مراحل سه گانة فوق باید از هرگونه انتخاب و تصمیمی اجتناب شود. پس از ارایه راه حلها، راه حلی باید انتخاب شود که عملی، مفید و مؤثر باشد. مشاور در فرایند تصمیمگیری و پیگیری آن با دانشجو همراهی میکند و در انتخاب راه حلی منطقی، عملی و ثمربخش به او کمک خواهد نمود.
با توجه به مراحل یاد شده، غیر از نکات و مسایل مذکور، مواردی در مشاوره دانشجویی وجود دارد که معمولاً مراکز مشاوره دانشجویی در دانشگاهها، بدان نمیپردازند و آن موارد عبارتند از: مشکلات و مسایل مربوط به اخلاق و اخلاقیات، فکری ـ اعتقادی، احکام شرعی، مسایل و شبهات سیاسی ـ اجتماعی و…
در پاسخگویی به این مسایل، به آگاهیهای و تخصص در هر یک از موارد یاد شده نیازمندیم که معمولاً مراکز مشاوره اعم از مراکز تخصصی در خارج از دانشگاه و مراکز مشاوره در دانشگاه، توان پاسخگویی و خدمات رسانی به این گونه مشکلات را نداشته و دارای صلاحیتهای لازم نیستند؛ مثلاً برای دانشجویی که مسایل فکری و اعتقادی (اعم از باورهای دینی، فلسفی، معرفت شناختی و…) مشکل ساز یا به نوعی دغدغه آفرین باشد، نمیتواند با مراجعه به مراکز مشاوره تخصصی در سطح شهر یا دانشگاه یا از طریق یک روانشناس یا روانپزشک، مشکلش را حل نموده یا به پاسخ قانع کننده ای برسد. همچنین فردی که در مسایل سیاسی دارای شبهات و دغدغههای زیادی است، نمیتواند با در میان گذاشتن مسئله با یک روانپزشک و… مسئله را حل نماید یا دانشجویی که در برخی مسایل و احکام شرعی نیاز به مشاوره دارد نیز نمیتواند به این گونه مراکز مراجعه نماید.
از سوی دیگر یکی از رسالتهای مهم استادان معارف، رسالت هدایت گری و راهنمایی است و بیشترین و اساسیترین هدف مشاوره، هدف هدایتگری است. از این رو، در زمینههای مشاوره ای، آنچه که با استادان معارف مرتبط است از قبیل موارد یاد شده، رسالت آنان را خطیرتر و سنگین تر میکند، چرا که این گونه مسایل در عین اینکه اختصاصی و ویژه میباشند، از مسایل و امور سرنوشت ساز نیز هستند و معمولاً در دنیای دانشجویی به غیر از امور مربوط به درس و تحصیل، مسایلی از قبیل باورها و اعتقادات، احکام شرعی، مسایل سیاسی ـ اجتماعی، اخلاقی و… نیز به صورت جدی حضور دارد که باید به آنها توجه اساسی نمود. از آنجا که دروس معارف اسلامی، پیوند نزدیکی با مسایل مشاوره، راهنمایی و هدایت دارد و در واقع مستقیماً در جهت بخشیدن به سعادت انسانها، زندگی و تعیین هدف و مسیر فعالیتهای آنان نقش مؤثری دارد، استادان معارف نیز ضمن تدریس و ارایه محتوای درس بر اساس سرفصلهای معین رسالت راهنمایی و مشاوره دانشجویی را در زمینههای همخوان با گرایش تدریس، برعهده دارند.
البته باید توجه داشت با توجه به سرفصلهای جدید و گرایشهای خاص، زمینههای مشاوره نیز باید تفکیک گردد که در انواع مشاوره اشاره خواهد شد. به عنوان مثال یک سری از مسایل و مشکلات دانشجویی مربوط به اخلاق، اخلاقیات و تعلیم و تربیت است که تنها مرجع مناسب و قابل دسترس برای دانشجو، استادان اخلاق میباشند یا مثلاً در دروس مبانی نظری اسلام، مباحثی از قبیل آثار مثبت دین، ایمان، مذهب و… از دیدگاه اسلام از بهترین روشها برای درمان برخی اختلالات معرفتی، روحی و روانی است. همان گونه که در اخلاق اسلامی مباحثی از قبیل: گذشت، نماز، روزه، توکل، صبر و… نیز از بهترین روشهای درمان برای برخی از اختلالات اخلاقی و روحی است. به نظر میرسد حتی در مسایل پیچیده روحی و روانی که نیاز حتمی و ضروری به روانشناسی، روانپزشک و مشاوره تخصصی وجود دارد، استادان معارف میتوانند نقش بسزایی ایفا کنند. بدین صورت که وقتی یک دانشجو یا فردی دارای چنین اختلالات شدید روحی و روانی است و از تخصص استادان معارف بیرون است با تشویق و راهنمایی استاد به روانکاو، روانپزشک و مشاور متخصص مراجعه کرده و ضمن راهکار دینی به وی توصیه میشود از آنجا که امروز، کار مشاوران تخصصی در مراکز مشاوره غیر از چیزی است که استادان معارف برعهده دارند،
بدیهی است سفارشها و توصیههای دینی و ارایه راهکارهای مذهبی و اعتقادی در کنار کار مشاوره تخصصی میتواند راهگشای خوبی در این زمینه باشند؛ زیرا همان گونه که گفته شد راهکارها و هدایتهای دینی، چیزی نیست که یک روانشناس یا روانپزشک یا مشاور تخصصی از عهدة آن برآید؛ مگر آنکه در مراکز مشاوره تخصصی، خود مشاور به اندازه کافی در زمینههای دینی و مذهبی، صاحب تخصص و آگاهی کافی باشد؛ مثلاً در برخی مراکز مشاوره فرد روحانی و عالم دینی، دارای تخصص در زمینه روانشناسی و… بوده و خود عهدهدار این امر باشد که چنین مواردی خیلی نادر است.
اصول راهنمایی و مشاوره:
راهنمایی و مشاوره به مجموعه ای از اصول و مبانی مبتنی است، به عبارت دیگر انجام دادن خدمات راهنمایی و مشاوره مستلزم رعایت اصولی است، این اصول به مشاوران کمک میکند تا به تمام ابعاد این خدمات توجه کنند. روشها و فنون مشاوره نیز بر اساس این اصول، اجرا و اعمال میشود.
برخی از این اصول، وسیع و دارای دامنه گستردهتری هستند و برخی محدود و زیرمجموعه آن، که در اینجا به برخی اصول کلی و مهم اشاره خواهد شد. اصل کرامت و شرافت ذاتی، اصل کرامت و شرافت اختیاری و اکتسابی، اصل اختیار و آزادی و…
۱. اصل کرامت و شرافت ذاتی:
احترام به شخصیت انسانها از اصولی است که در راهنمایی و مشاوره باید رعایت شود. تکریم مقام انسان از مواردی است که خداوند آن را به بنی آدم ارزانی داشتهاست. ۲ انسان در جهان هستی، گل سرسبد موجودات است.
انسان بر همه مخلوقات برتری دارد. به عبارت دیگر انسان دارای زمینه و استعدادی است که هیچ مخلوقی این امتیاز را ندارد: «وَ لَقَدْ کَرَمْنا بَنی آدَم وَ حَمَلناهُم فِی البَرّ وَ الْبَحْر و…» مقصود این است که ما در خلقت و آفرینش او را مکرم قرار دادیم، یعنی کرامت و شرافت را در سرشت و آفرینش او قرار دادیم. ۳
منظور از تکریم انسان، اعطای خصوصیات ویژه ای است به انسان که در دیگر موجودات (حیوانات) نیست و مراد از تفضیل و برتری نیزاعطای خصوصیات مشترکی است که انسان به نحو اکمل از آن برخودار است. ۴ به عبارت دیگر، مقصود از این کرامت عمومی، کرامتی ذاتی است که به لحاظ تواناییهای ویژه انسان شامل همه آدمیان میگردد. بر این اساس، انسان در پیشگاه خدا موجودی والا و بلند مرتبه است.
از این رو در روند مشاوره، باید این مقام و ارزشمندی ذاتی انسان مورد توجه قرار گرفته و هرگز مورد بیاحترامی قرار نگیرد.
۲. کرامت اکتسابی:
کرامت اکتسابی، بستگی به تقوا و اعمال نیک انسان دارد. خداوند در قرآن، تقوا را تنها محور کرامت میشمارد. تقوا خود محصول معرفت، ایمان و عمل صالح است. به عبارت دیگر، کرامت اکتسابی، کرامتی است که تنها در سایه ایمان و عمل صالح فرآهم میآید و مرتبه کامل آن تنها به پرهیزگاران اختصاص دارد.
این نوع کرامت، ارزشمندتر و مطلوب تر است: «اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَالله اَتْقاکُم» (حجرات، ۱۳) انسان دارای کرامت بالقوه است و فطرتی پاک و خدا آشنا دارد. از این رو در امر مشاوره، لازم است که فرد احترام شود تا کرامت بالقوه شخص به سوی فعلیت سوق داده شود و او متوجه ارزش وجودی خویش گردد.
در مورد کرامت اکتسابی (انسانهای متقی)، اولویت با کسی است که تقوایش بیشتر است برخلاف کرامت ذاتی که باید با همه افراد (مؤمن، کافر، متقی، غیرمتقی و…) بهطور برابر برخورد شود و کرامت ذاتی شان رعایت گردد.
۳. اصل اختیاری و آزادی:
انسان به مقتضای فطرت الهی و چند بُعدی بودن و نیز به اعتبار کرامتی که خداوند برای او مقرر فرموده، موجودی مختار است و کرامت خویش را میتواند محصل و محقق سازد.
در واقع انسان موجودی است که دارای میلها و جاذبههای معنوی است که سایر موجودات فاقد آن میباشند. این جاذبهها به انسان امکان میدهند که دایره فعالیتهای خویش را از حدود مادیات توسعه دهد و تا افق عالی معنویات سوق بخشد.
انسان همچنین قادر است که در برابر میلهای درونی خود ایستادگی کند آن را کنترل نماید، یا از آنها در جهتی خاص استفاده کند. این توانایی انسان به حکم نیرویی است که آن را «اراده» مینامند و تحت فرمان عقل عمل مینماید. این توانایی بزرگ از مختصات انسان است و بر اساس این توانایی است که انسان موجود آزاد، انتخاب گر و صاحب اختیار میباشد.
از این رو آزادی به معنای کلی آن یعنی رهایی از قید و بندی که مانع رسیدن وی به کمال و سعادت حقیقی است، امری فطری است. انسان فطرتاً میخواهد به سعادت و کمال حقیقی برسد و میخواهد در این راه، از قید و بندی که مانع سعادت حقیقی وی، باشد رها گردد.
با این بیان، دین و قوانین الهی و اجرای آنها عین آزادی است و شکستن قانون و پایبند نبودن به آن، خود قید و بندی است که مانع رسیدن به کمال است. قانونشکنی ضدآزادی است و بنابراین حد و مرزها قید و بند نیستند، و منظور از قید و بند موانعی است که برای رسیدن به آزادی وجود دارد.
روشهای مشاوره بر اساس این اصل باید طوری باشد تا مراجعه کننده با احساس آرامش و آزادی دربارهٔ مشکلش بیندیشد و خود نیز مشکلش را حل کند؛ یعنی مشاور به دانشجو کمک کند تا خودش فکر کند و مشکلش را حل نماید.
۴. اصل تغییرپذیری:
از ویژگیهای مهم انسان، «تحول و تطورپذیری» و «قابلیت شکلگیریهای گوناگون شخصیت» اوست.
انسان به گونه ای آفریده شده که میتواند با آگاهی و آزادی در محدوده ای نسبتاً گسترده، راه خویش را برگزیند و در همان راه منتخب خود، شخصیت و هویت فکری، اخلاقی و فرهنگی خویش را شکل بخشد. ۵
در دین اسلام، تغییرپذیری انسان مورد توجه بوده و انسان، مسئول سرنوشت خود میباشد. گرچه عوامل طبیعی و محیطی و وراثتی در رشد انسان بی تأثیر نیست، ولی نقش اساسی به عهده خود فرد میباشد.
۵. اصل مسئول بودن انسان:
بر اساس اصل اختیار و آزادی انسان، اصل مسئول بودن او نیز به دست میآید. انسان در برابر خداوند، در قبال خود، خانواده، جامعه و طبیعت مسئول است و هر قدر دامنه آزادی، اختیار و انتخاب او بیشتر باشد، مسئولیت بیشتری دارد و این مسئولیت همگانی است. تکلیف و مسئولیت هر فرد نیز به قدر وسع اوست.
اصل مسئول بودن انسان متوجه این امر است که برنامههای راهنمایی و مشاروه باید دارای مسایل مربوط به مسئولیتها و وظایف انسان در قبال خود، خانواده، اجتماع و جامعة انسانی باشد، همچنین مسئولیتهای فرد دربارهٔ سایر موجودات و حتی طبیعت را به ا و بشناساند و بالأخره مسئولیتها و تکالیف او را در پیشگاه خداوند متعال برای او تبیین نموده، مهارتهای لازم را برای انجام این تکالیف در انسان پرورش دهد.
۶. اصل تفاوتهای فردی:
افراد بشر، خصوصیات و استعدادهای متفاوتی دارند و هرکس از توانایی و ظرفیت معینی برخوردار است.
مردم از لحاظ استعداد و تواناییهای جسمانی، روانی و عقلانی، تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند که از به تأثیر و تأثر عوامل وراثتی و محیطی نشأت میگیرد.
وجود تفاوتهای فردی در روانشناسی به عنوان اصلی مهم مطرح است. توجه به ملاک تفاوتهای فردی در استعدادها و تواناییهای انسان برای تنظیم مسایل آموزشی است به نحوی که هر فرد به نوع آموزشی که متناسب با استعداد و توانایی هاش میباشد، راهنمایی و ارشاد میشود.
روانشناسی و راهنمایی و مشاوره جدید همچنین از تفاوتهای فردی برای بهبود بخشیدن به انتخاب حرفه و شغل نیز استفاده میکنند، به طوری که با انجام این عمل، گماردن هر فرد به شغل متناسب با استعداد و توانایی ایش امکانپذیر خواهد بود.
منبع
مجله معارف تیر ۱۳۸۶، شماره ۴۷ مشاوره دانشجویی و رسالت استادان(۲)